کد مطلب:41289
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
داستان جاسوسي «حاطب بن ابي بلتعه» در جريان فتح مكه چه بود؟
مسلمانان از تصميم پيامبر(ص) داير بر فتح مكه آگاه شدند، سران قريش و در رأس آنان ابوسفيان به مدينه آمد و با پيامبر(ص) تماس گرفت كه پيامبر را از هر نوع واكنش باز دارد، ولي ديگر كار از كار گذشته بود، وقتي ابوسفيان شرايط را نامساعد ديد بر شتر خود سوار شد و راه مكه را در پيش گرفت. استتار و غافلگيري از اصول نظامي است و پيامبر(ص) در نبردهاي خود كاملاً مقيّد بود كه از اين اصل بهره گيرد، و مردم مكه ميدانستند، پيامبر روزي واكنش نشان خواهد داد و انتقام مظلومان قبيله «خزاعه» را خواهد گرفت، امٌا از وقت و زمان آن آگاه نبودند، براي عملي ساختن اين اصل، تمام راههايي كه به مكه منتهي ميشد به دستور پيامبر تحت مراقبت قرار گرفت، تا خبر حركت سپاه اسلام را كسي به مردم مكه اطلاع ندهد، هنوز سپاه اسلام حركت نكرده بود كه امين وحي، پيامبر را از خيانت مسلمان ساده لوحي به نام «حاطب بن ابي بلتعه» آگاه ساخت و يادآور شد كه او نامهاي به وسيله زني به نام «ساره» به مردم مكه نوشته و آنها را از آمادگي مسلمانان بر فتح مكه آگاه ساخته است.
«ساره» از خوانندگان و نوحه سرايان مشهور قريش بود، و پيش از جنگ بدر بازار او چه در شادي و چه در عزا گرم و داغ بود ولي پس از غزوه بدر، كه نوحه سرايي ممنوع گرديد، و بساط شادي نيز به نوعي برچشيده شد او از فرط بيچارگي به مدينه آمد، پيامبر(ص) از او پرسيد آيا اسلام آوردهاي؟
گفت: نه.
ـ از مكه هجرت كردي؟
گفت: نه.
ـ پس براي چه آمدهاي؟
گفت: از فرط بدبختي و گرسنگي.
پيامبر(ص) به فرزندان عبدالمطلب دستور داد كه پوشاك و خوراك در اختيار او قرار دهند.
رسول گرامي(ص) آماده حركت به سوي مكه بود در اين موقع حاطب بن ابي بلتعه با «ساره» تماس گرفت و با پرداخت ده دينار او را اجير كرد كه نامه وي را به سران قريش برساند، پيامبر(ص) پس از اطلاع از جريان، علي(ع) عمار زبير و طلحه را مأمور كرد كه هرچه سريعتر مسير ساره را پي گيرند و او را دستگير و نامه را پس بگيرند، آنان در سرزمين «خليقه» او را دستگير كردند وقتي نامه «حاطب» را طلبيدند وي سخت انكار كرد، وقتي با تهديد علي(ع) روبهرو شد نامه را از لابلاي موهاي سر خود درآورد و تسليم علي(ع) كرد. در اين موقع همگي به مدينه بازگشتند و نامه را تسليم پيامبر(ص) نمودند، پيامبر(ص) به دنبال «حاطب» فرستاد و گفت نامه خود را ميشناسي؟ گفت: آري، فرمود: هدفت از نوشتن نامه چه بود؟ وي در پاسخ گفت از روزي كه اسلام آوردهام كفر نورزيدم، ولي همه مهاجران، در مكه كساني را دارند كه از بستگان آنها حمايت كنند، ولي من كسي در آنجا ندارم، از اين جهت خواستم تظاهر به خدمت كنم تا شايد بستگانم را آسيب نرسانند، ولي من ميدانستم كه خدا عذاب خود را بر سر آنها فرو ميريزد، و نامه من، آنها را نجات نميدهد.
پيامبر(ص) از ساده لوحي «حاطب» آگاه شد و پوزش او را پذيرفت و عمر بن خطاب خواهان اعدام او گرديد، ولي پيامبر(ص)، با پيشنهاد او به خاطر اينكه او از مجاهدان «بدر» بود موافقت نكرد.
منشور جاويد ج 7
آية الله جعفر سبحاني
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.